مترصد

اشعار ابوالفضل بیگدلی


درد یعنی

درد یعنى که بخندی وسطش گریه کنی
درد یعنی کادویی را به خودت هدیه کنی

 

بروی گم بشوی رانده ی مردم بشوی
نتوانی به کسی غیر خودت تکیه کنی

 

به تماشای خودت خیره شوی آینه را
بشکنی در دل خود آینه را بخیه کنی

.
.
.
.

آری اینگونه کسی در دل خود می میرد...


*بخشی  از شعری

 

ابوالفضل بیگدلی 

نشسته ام مترصد که از دریچه صبح
مگر طلوع کند آفتاب روز وصال

با سلام و عشق
صفحه ای که در حال نمایش برای شماست ، صفحه ای برای اشعار اینجانب و البته کمی از اشعار اساتید و بزرگواران است. تشکر از شما که افتخار می دهید و می خوانید.
شهادت طلب | بیمه مرکزی
پزشکی | انگلیسی
پاپو | فارس آهنگ

ابزار نمایش شعر تصادفی از شاعران برای وبلاگ و سایت

شعر تصادفی

موزیک پلیر

ابزار نظر سنجی

Designed By Erfan Powered by Bayan

هدایت به بالای صفحه

.