مترصد

اشعار ابوالفضل بیگدلی


بنشین حرف بزن

هواللطیف

 

بنشین حرف بزن تلخ بگو طعنه بگو
اول از مرحمت سنگ به آیینه بگو

در خیالات خودت خاطره سازی کن و بعد
صحبت‌ از عاشقی و دلبر دیرینه بگو

لبت از گوهر و مرجان شده تشکیل گلم!
 فقط این بار به من صاحب گنجینه بگو 

من پر از دلهره ی حسرت لب های تو ام
تو از آرامش و از عشق و طمأنینه بگو

عصر یک جمعه ی دلگیر دلم را بردی
بنشین راز غم انگیزی آدینه بگو

تو فقط حرف بزن هرچه دلت خواست بگو
بد بگو سرد بگو  با غم و با کینه بگو

تو فقط حرف بزن نفسم بند به توست
نفسم! از نفس حبس در این سینه بگو

تو من عاشق دلباخته را کشتی... آه...
از پشیمان شدنت حال به تهمینه بگو

رفته ای و دل من خام خیالات شده
وهم زیبای من از مغز پر از پینه بگو

شعر: ابوالفضل بیگدلی
 صدا: خانم جوکار

#مترصد 

 

برای دانلود دکلمه کلیک کنید

عالی و با احساس

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نشسته ام مترصد که از دریچه صبح
مگر طلوع کند آفتاب روز وصال

با سلام و عشق
صفحه ای که در حال نمایش برای شماست ، صفحه ای برای اشعار اینجانب و البته کمی از اشعار اساتید و بزرگواران است. تشکر از شما که افتخار می دهید و می خوانید.
شهادت طلب | بیمه مرکزی
پزشکی | انگلیسی
پاپو | فارس آهنگ

ابزار نمایش شعر تصادفی از شاعران برای وبلاگ و سایت

شعر تصادفی

موزیک پلیر

ابزار نظر سنجی

Designed By Erfan Powered by Bayan

هدایت به بالای صفحه

.