گتدی سورا غم اللرینی بوینوما سالدی گت دی آناما تز که بالان پیس گووه قالدی
گویلومده اونو ناز الییب باغریما باسدیم مین حیف اوللا اما هامیسی فکر و خیالدی!
نشسته ام مترصد که از دریچه صبح مگر طلوع کند آفتاب روز وصال
با سلام و عشق صفحه ای که در حال نمایش برای شماست ، صفحه ای برای اشعار اینجانب و البته کمی از اشعار اساتید و بزرگواران است. تشکر از شما که افتخار می دهید و می خوانید.