يكشنبه ۱ فروردين ۰۰
هواللطیف
بنشین حرف بزن تلخ بگو طعنه بگو
اول از مرحمت سنگ به آیینه بگو
در خیالات خودت خاطره سازی کن و بعد
صحبت از عاشقی و دلبر دیرینه بگو
لبت از گوهر و مرجان شده تشکیل گلم!
فقط این بار به من صاحب گنجینه بگو
من پر از دلهره ی حسرت لب های تو ام
تو از آرامش و از عشق و طمأنینه بگو
عصر یک جمعه ی دلگیر دلم را بردی
بنشین راز غم انگیزی آدینه بگو
تو فقط حرف بزن هرچه دلت خواست بگو
بد بگو سرد بگو با غم و با کینه بگو
تو فقط حرف بزن نفسم بند به توست
نفسم! از نفس حبس در این سینه بگو
تو من عاشق دلباخته را کشتی... آه...
از پشیمان شدنت حال به تهمینه بگو
رفته ای و دل من خام خیالات شده
وهم زیبای من از مغز پر از پینه بگو
شعر: ابوالفضل بیگدلی
صدا: خانم جوکار
#مترصد