شنبه ۱۸ ارديبهشت ۰۰
همیشه معجزه کردی دوباره معجزه کن
مرا تو در شب هجران ز خاطرت نبری
مواظب دل من باش امید شب هایم
مرا تو در شب هجران ز خاطرت نبری
اشعار ابوالفضل بیگدلی
همیشه معجزه کردی دوباره معجزه کن
مرا تو در شب هجران ز خاطرت نبری
مواظب دل من باش امید شب هایم
مرا تو در شب هجران ز خاطرت نبری
گتدی...
گتدی سورا غم اللرینی بوینوما سالدی
گت دی آناما تز که بالان پیس گووه قالدی
گویلومده اونو ناز الییب باغریما باسدیم
مین حیف اوللا اما هامیسی فکر و خیالدی!
درد یعنى که بخندی وسطش گریه کنی
درد یعنی کادویی را به خودت هدیه کنی
بروی گم بشوی رانده ی مردم بشوی
نتوانی به کسی غیر خودت تکیه کنی
به تماشای خودت خیره شوی آینه را
بشکنی در دل خود آینه را بخیه کنی
.
.
.
.
آری اینگونه کسی در دل خود می میرد...
*بخشی از شعری
ابوالفضل بیگدلی
کاش در قلب من این حس دل آزار نبود
و از عشقت به سرم خاطره آوار نبود
عاشقی رسم قشنگی است اگر این غم خوب
مثل تقوی سر هر کوچه و بازار نبود...
شعر : ابوالفضل بیگدلی
دکلمه : خانم خدابنده
هوالعشق ❤️
خواب دیدم قدم زدی با من
عاشقانه میان شهر رشت
باز هم تیتر می زند کیهان
ایهاالناس فتنه گر برگشت
شعر کامل در ادامه مطلب